در مورد کانادا بیشتر بدانیم
وقتی وارد یک کشور جدید میشوید دوست دارید سریعتر با این کشور اُخت شوید، دوست دارید بیشتر رنگ و بوی آن کشور را حس کنید، یکی از راههای به وجود آمدن این حس برای مهاجران آشنایی با تاریخ، سختیها و اتفاقاتی است که بر آن کشور گذشته است. در این مقاله شما را با تاریخ کانادا و آنچه بر این سرزمین گذشته است آشنا خواهیم کرد. از پرچم گرفته تا استقلال کانادا و زبانهایی که در این کشور با آن صحبت میشود.
تاریخچه پرچم ملی کانادا
به اهتزاز درآمدن پرچم ملی کشورها همیشه منظره بسیار زیبایی را ایجاد میکند. پرچم کانادا همیشه یکی از خاصترین و زیباترین پرچمهای ملی است که با طرح سرخ و سفیدش به راحتی میتوان آن را در بین پرچم سایر کشورها شناسایی کرد.
اما آیا همیشه این نماد سرخ و سفید افرا روی پرچم کانادا بوده است؟ البته که نه، جالب است بدانید که پرچم کشور کانادا قدمت چندانی ندارد و همچنین از داستان جالبی هم برخوردار است.
با اینکه تقاضا برای داشتن یک پرچم ملی در کانادا از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ آغاز شده بود، پرچمی که اکنون به عنوان پرچم ملی کانادا میشناسیم بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ و در طی تغییرات اجتماعی زیادی شکل گرفت و در سال ۱۹۶۷ و با برگزاری صدمین سالگرد اتحاد این کشور به صورت رسمی به عنوان پرچم کانادا معرفی و رونمایی شد. باید بدانید آداب و پروتکلهای خاصی در مورد پرچم ملی کانادا اعمال میشود. به عنوان مثال، پرچم ملی هرگز نباید زمین را لمس کند و این یک قانون در کانادا است.
پرچمهای اولیه کانادا تفاوتهای زیادی با پرچم کنونی این کشور دارد با ما همراه باشید تا با روند تغییرات یکی از خاصترین پرچمهای ملی در دنیا آشنا شوید.
پرچم اتحاد سلطنتی
از اولین روزی که اروپاییها در کانادا مستقر شدند پرچمهای زیادی در این کشور به عنوان پرچم ملی استفاده میشده است. فرانسه اولین کشوری است که نماد خود را در پرچم کانادا قرار داد. بعد از آن پرچم کانادا حاوی علامتهایی بود که وابستگی آن به امپراتوری بریتانیا را نشان میداد. بعد از کنفدراسیون ۱۸۶۷، تا مدتها پرچم زیر به عنوان پرچم کانادا مورد استفاده قرار میگرفت.
پرچم نشان سرخ کاناداییها
بعد از پرچم بریتانیا در کانادا پرچمی در کانادا به عنوان پرچم ملی معرفی شد که به آن پرچم نشان سرخ کاناداییها میگفتند. این پرچم در ابتدا به عنوان پرچم رسمی نیروی دریایی به کار میرفت بعد از آن کمکم استفاده از آن در خشکی و در دریا بیشتر شد و به عنوان پرچم رسمی کانادا مورد قبول همگان واقع شد.
بعد از آنکه کمکم کانادا به عنوان یک ملت شروع به رشد کردن کرد و بالغ شد، این نیاز بیش از گذشته احساس میشد که کانادا باید پرچمی داشته باشد تا نشان مخصوص این کشور را در بر داشته باشد. در سال ۱۹۲۱ پادشاه جورج پنجم یک ارتش سلطنتی را به کانادا اهدا کرد و نشان رسمی جدید کانادا که روی سپرهای سربازان هم دیده میشد جای خود را در نشان قرمز کانادا گرفت. پرچم زیر پرچمی است که کانادا در طول جنگ جهانی دوم با آن شناخته میشد.
در طول سالیان پس از آن همواره پرچم کانادا دستخوش تغییرات و طراحیهای زیادی شد. اما همیشه علامتی در پرچمهای کانادا وجود داشت که وابستگی این کشور به امپراتوری بریتانیا را نشان میداد. در بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵ یک تلاش جدی برای طراحی یک پرچم ملی کانادا شکل گرفت. در سال ۱۹۶۳ زمانی که نخست وزیری جدید کانادا انتخاب شد، یکی از مهمترین اهداف خود را حل کردن مشکل طراحی پرچم ملی کانادا اعلام کرد.
در سال ۱۹۶۴ یک کمیته با نام کمیته طراحی پرچم شکل گرفت. این کمیته از صفحه نخست وزیر مأمور شده بود تا پرچم ملی کانادا را طراحی کند. در پایین سه طرح نهایی که این کمیته به آن دست یافته بود را مشاهده میکنید.
در نهایت در ۲۲ اکتبر ۱۹۶۴ طرح پایین توسط کمیته انتخاب ملی کانادا به عنوان طرح پرچم ملی کانادا برگزیده شد و تا اکنون هم مورد استفاده قرار میگیرد.
این پرچم در ۲۸ ژانویه ۱۹۶۵ توانست تأیید ملکه انگلیس را هم به دست بیاورد و در ۱۵ فوریه همان سال طی یک جشن ملی در پارلمان کانادا نماد سرخ و سفید برگ افرا به عنوان پرچم ملی و نشان منحصر به فرد کانادا پذیرفته شد و مورد استقبال قرار گرفت.
اما چرا برگ افرا؟
در فرهنگ عمومی مردم کانادا همیشه برگ افرا یک نماد خاص و تاثیرگذار بوده است و میتوان آن را در کتاب، لباس، سکه، پرچم، نشانها و موسیقی استفاده شده توسط مردم پیدا کرد. در طی نسلها مردم کانادا نماد برگ افرا را به عنوان بخشی از هویت خود پذیرفته و مورد استفاده قرار میدادند. در طول جنگ جهانی اول این نماد روی کلاه سربازان دیده میشد و پس از جنگ جهانی دوم هم روی سنگ مزار سربازانی که جانشان را در جنگ از دست دادهاند برگ افرا به عنوان یک نماد ملی ثبت و درج میشد. برای بسیاری از مردم کانادا برگ افرا نمادی از غرور شجاعت و وفاداری است.
این مقاله هم احتمالا برای شما جالب است:
با جغرافیا و نقشه کانادا آشنا شویم
زبانهای موجود در کانادا
کانادا یک کشور با تنوع فرهنگی و قومیتی بسیار بالا است. دیدن افراد مختلف که به زبانهایی غیر از انگلیسی و یا فرانسوی صحبت میکنند در کانادا اصلاً جای تعجب ندارد. اکثر کسانی که در کانادا زندگی میکنند به دو و یا چندین زبان مسلط هستند و اگر که در کانادا زندگی میکنید و زبان دوم خود را فرا نگرفتهاید همین الان دست به کار شوید! میتوانید با دو زبان رسمی کانادا شروع کنید و کمکم تعدادشان را زیاد کنید! چرا که نه؟
در پایین با ۵ زبانی که در کانادا بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد آشنا خواهید شد.
۱. انگلیسی
همانطور که ممکن است حدس زده باشید رایجترین زبان در کانادا انگلیسی است و ۹۸ درصد مردم این کشور به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و یا هر دو مسلط هستند.
۲. فرانسوی
دومین زبان رایج در کانادا فرانسوی است. افراد بسیار زیادی در ایالت کبک به این زبان صحبت میکنند و در سایر ایالتها هم این زبان به عنوان یکی از زبانهای رسمی کانادا مورد پذیرش قرار گرفته است. دولت کانادا هم این مسئله را پذیرفته و سعی میکند تمامی خدمات را تا جایی که میتواند به هر دو زبان رسمی کشور یعنی انگلیسی و فرانسوی ارائه دهد.
۳. ماندارین
حدود یک پنجم کاناداییها زبان مادری غیر از انگلیسی و یا فرانسوی دارند و ۶.۲ درصد افراد این کشور به زبانی غیر از دو زبانهای رسمی صحبت میکنند. زبان ماندارین بیشتر در متروپولیتن مورد استفاده قرار میگیرد.
۴. کانتونی
این زبان هم بیشتر در شهرهای بزرگ کانادا رایج است. کانتونی یک شاخه از زبان چینی است که در کانادا مورد استفاده قرار میگیرد.
۵. پنجابی
پنجمین زبانی که در کانادا رایج است زبانی است که طبق گزارشات بیشتر توسط مهاجران منطقه ونکوور، کالیاری و ادمونتون مورد استفاده قرار میگیرد.
سرود ملی کانادا
“ای کانادا” صدایی مشهور و البته غرور آفرین برای همه کاناداییهایی است که آن را در مدرسه، مسابقات و رویدادهای مختلف میشنوند. این سرود که در سال ۱۹۸۰ به عنوان سرود ملی کانادا انتخاب شد ۱۰۰ سال قبل به فرانسوی خوانده میشد. ترجمه نسخه انگلیسی سرود ملی کانادا را میتوانید در پایین مشاهده کنید:
ای کانادا!
خانه و سرزمین مادری ما!
عشق واقعی و میهنپرستانه در همه ما فرمان میدهد.
با قلبهای درخشان شاهد برخاستن تو هستیم،
شمالی آزاد و استوار.
از دور دستها،
ای کانادا، ما برای تو نگهبانی میدهیم.
خدا سرزمین ما را با شکوه و آزاد نگه دارد! ای کانادا، ما نگهبان تو هستیم.
ای کانادا، ما نگهبان تو هستیم.
تاریخچه سرود ملی کانادا
۱۰۰ سال از سروده شدن آن، سرود “ای کانادا” در سال ۱۹۸۰ به عنوان سرود ملی کانادا معرفی شد. موسیقی این سرود در سال ۱۸۸۰ توسط کالیکسا لاواله، یکی از مشهورترین آهنگسازان آن زمان ساخته شد و شعر فرانسوی آن هم توسط سر آدولف باسیل سروده شده است.
بعد از اینکه این سرود در بین مردم بیشتر معروف شد نسخه انگلیسی آن هم کمکم شکل گرفت. در سال ۱۹۰۸ نسخه انگلیسی این شعر توسط رابرت استنلی ویر به طور رسمی منتشر شد. همین نسخه انگلیسی شعر در سال ۱۹۸۰ به عنوان سرود ملی کانادا ثبت شد.
تاریخچه کانادا و روند استقلال این کشور
زمانی که اروپاییها سرزمین کانادا را کشف کردند متوجه مردمان بومی شدند که در سرتاسر کانادا زندگی میکردند. اروپاییها به این مردمان لقب هندی دادند زیرا فکر میکردند که آنها هندیانی هستند که از طرف شرق به این سرزمینها رسیدهاند. مردم بومی کانادا اغلب به کشاورزی و دامپروری مشغول بودند و در کنار آن از شکار برای به دست آوردن غذای خود استفاده میکردند.
ورود بازرگانان، مبلغان دینی، سربازان و استعمارگران اروپایی شیوه زندگی بومیان را برای همیشه تغییر داد. تعداد زیادی از بومیان به دلیل بیماریهایی که اروپاییها همراه خود آوردند جان خود را از دست دادند زیرا بدنشان در برابر آن بیماریها مقاومتی پیدا نکرده بود. با این حال، بومیان و اروپاییها در طی ۲۰۰ سال زندگی مشترک پیوندهای اقتصادی، مذهبی و نظامی محکمی با هم برقرار کردند که پایههای کانادای امروزی را بنا نهاد.
اولین اروپاییها
وایکینگهای ایسلندی که ۱۰۰۰ سال پیش گرینلند را تحت سلطه خود قرار داده بودند در ادامه گشت و گذارهای خود به شرقیترین نقطه کانادای امروزی یعنی لابرادور و جزیره نیوفاندلند رسیدند. بقایای محل سکونت آنها امروزه به عنوان یک میراث جهانی به ثبت رسیده است. پس از آن اکتشافات اروپا به طور جدی در سال ۱۴۹۷ با لشکرکشی جان کابوت، اولین کسی که نقشه سواحل شرقی کانادا را ترسیم کرد، آغاز شد.
پیدایش اسم کانادا
طی سالهای ۱۵۳۴ و ۱۵۴۲، ژاک کارتیه سه سفر را در آن سوی اقیانوس اطلس انجام داد و ادعا کرد زمینهایی کشف کرده است که متعلق به پادشاه فرانسه، فرانسیس اول است. کارتیه از دو دستیار که برای خود به خدمت گرفته بود شنید که به زبان اریکویی کلمهی کاناتا را به معنی دهکده به کار میبرند. در سال ۱۵۵۰ کمکم کلمه کانادا در نقشهها ظاهر شد و از آن زمان به این سرزمین کانادا گفته میشود.
ژاک کارتیه اولین اروپایی بود که در رودخانه سنت لارنس به کاوش پرداخت و به شهرهای کبک و مونترال قدم گذاشت.
فرانسویها اولین بار در سال 1604 خود را در شمال کالیفرنیا مستقر کردند. در سال 1608 یک مقر نظامی در ایالت کبک توسط فرانسویها ساخته شد. شرایط آب و هوایی همیشه سختیهای زیادی برای اروپاییها ایجاد میکرد. علاوه بر آن جنگهای زیادی در این منطقه شکل گرفت و همواره بین نیروهای فرانسه و دیگر ملتهایی که قصد داشتند بر کانادا تسلط پیدا کنند درگیری وجود داشت. ایروکیاییها مهمترین دشمنان فرانسه در کانادا به حساب میآمدند و شامل 5 ملت مختلف بودند که در نهایت در سال 1701 بین آنها و فرانسه صلح برقرار شد.
پس از این اتحاد مردم بومی با فرانسویها همکاریهای گستردهای در زمینههای مختلف انجام دادند که باعث شد کانادا در جنبههای مختلف سیاسی و اقتصادی رشید قابل توجهی داشته باشد. بعد از آن بریتانیا بارها سعی کرد تا کانادا را تصاحب کند اما همیشه با مقاومت نیروهای فرانسوی و متحدانش روبرو شد. در طی یک قرن کانادا همیشه زمین اختلاف و جنگهای دو امپراطوری بزرگ آن زمان یعنی فرانسه و انگلستان بود و در سال 1759 ارتش بریتانیا توانست فرانسه را شکست دهد و برای همیشه بر سلطه فرانسویان در شمال آمریکا پایان دهد.
بریتانیاییها برای اینکه بتوانند بر مردم کانادا که اکثراً کاتولیک بودند حکمرانی کنند به قوانین جدیدی نیاز داشتند. در سال 1774 قانون آزادی مذهبی در کانادا توسط بریتانیا تصویب شد که این اجازه را به مردم میداد تا هر دینی که میخواهند داشته باشند و کلیساها هم میتوانستند به صورت قانونی و رسمی به فعالیتهای خود بپردازند.
در سال 1776 سیزده ایالت آمریکای جنوبی اعلام استقلال کردند و ایالات متحده را شکل دادند. انقلاب آمریکا روی کانادا هم تأثیرات زیادی گذاشت و باعث شد دوباره جنگ در آمریکای شمالی شعلهور شود. در سال 1812 جنگی بزرگ و مهم رخ داد که به جنگ برای کانادا مشهور شد.
جنگ 1812: جنگ برای کانادا
بعد از شکست فرانسویها، انگلیسیها دریانوردی و کشتیرانی خود را گسترش دادند. این مسئله باعث شد تا درگیریهایی بین کشتیهای آنها و آمریکاییها به وجود بیاید و رفتهرفته درگیریها در این منطقه بالا گرفت. آمریکاییها برای تصاحب کانادا به شمال آمریکا لشکر کشی کردند اما ساکنان و بومیان کانادا که حمایت ارتش بریتانیا را سمت خود داشتند مقاومت جانانهای از خود در این جنگ نشان دادند که باعث شد تلاشهای آمریکا برای تصاحب کانادا شکست بخورد. در سال 1814 رسماً جنگ به پایان رسید و هزینههای سنگینی که بریتانیا در کانادا کرد جواب داد. مرزی که اکنون بین آمریکا و کانادا قرار دارد بعد از همان جنگ 1812 شکل گرفت و به نوعی نشانهای بر این مسئله است که کانادا همیشه مستقل از ایالات متحده باقی خواهد ماند.
شورشهای 38-1837
در سال 1837 عدهای در کانادا معتقد بودند که میزان پیشرفت دموکراسی در کانادا راضی کننده نیست و باید سرعت بیشتری بگیرد. برخی هم معتقد بودند که باید ارزشهای آمریکایی بیشتری در کانادا مورد پذیرش قرار بگیرد و برخی هم معتقد بودند که کانادا باید به ایالات متحده بپیوندد. اما این شورشهای مسلحانه توسط مردم حمایت نشد و ارتش بریتانیا و ساکنان کانادا توانستند به راحتی این شورشها را سرکوب کنند.
از دست ندهید:
دولت مسئول و کنفدراسیون کانادا
در سال 1840 بخشهای شمالی و جنوبی کانادا با یکدیگر متحد شدند و یک دولت مسئول مستقل را شکل دادند. در سال 1847 تا 1849 اولین اتحاد بریتانیایی کانادایی برای شکل گیری دولت مسئول در کانادا شکل گرفت و لا فونتین، قهرمان دموکراسی، اولین رهبر دولت مسئول در کانادا شد. در طی سالهای 1864 تا 1867 نمایندگان نووا اسکاتیا، نیو برانزویک و استان کانادا تلاشهایی را آغاز کردند تا کشوری جدید را تأسیس کنند. از این افراد به عنوان پدر کنفدراسیون کانادا یاد میشود. آنها توانستند دولتی در دو سطح فدرال و ایالتی شکل دهند.
استانهای قدیمی کانادا هر کدام دو قسمت شدند: انتاریو و کبک به همراه نیوبرانزویک و نووا اسکاتیا کشوری را تشکیل دادند که نامش دومینیون کانادا شد. از آن زمان در کانادا هر استان قانونگذار خود را انتخاب میکند و میتواند در زمینههای مختلفی مثل بهداشت و آموزش و پرورش مطابق قوانین خود عمل کند.
در سال 1867 قانون آمریکای شمالی در پارلمان انگلیس به تصویب رسید تا کشور کانادا به صورت رسمی شکل بگیرد. یک جولای 1867 کشوری که فراز و فرودهای زیادی را در زیر سایه دیگر قدرتها به خود دیده بود استقلال پیدا کرد و توانست خود را به عنوان یک کشور مستقل به تمامی دنیا ثابت کند. امروزه یک جولای در تقویم کاناداییها به روز کانادا معروف است تا یاد و خاطره استقلال همیشگی این کشور را زنده نگه دارد.