اختلاف نظر اقتصاددانان بر سر تورم پیش‌رو؛ تورمی وحشتناک یا تعدیلی سالم؟

شاید به قول اهالی لاس‌وگاس آنچه در وگاس اتفاق می‌افتد در همان وگاس می‌ماند، ولی همان‌طور که تیف مکلم (Tiff Macklem)، رئیس بانک کانادا، اخیرا گوشزد کرده است، این موضوع درباره‌ی اتفاقات رخ‌داده در بازارهای مالی صدق نمی‌کند. مکلم در ماه اکتبر خطاب به شورای روابط خارجی ایالات متحده گفت: «چنین [اتفاقاتی] تاثیراتی واقعی دارد.» و آمار مربوط به همان ماه که طی این هفته منتشر شده، احتمالا از صحت گفته‌های او حکایت دارد.

در پی اعلام نرخ تورم آمریکا که هفته‌ی گذشته سیاستمداران و بازارهای مالی را دچار شوک کرد، کانادا روز چهارشنبه به آمار ماه اکتبر و روند روبه‌رشد قیمت‌ها در کشور خود خواهد پرداخت.

تورم پدیده‌ای است که قدمت آن تا رمِ دوران نرون هم می‌رسد و طی قرن‌ها به‌دست بزرگ‌ترین متفکران بشریت، از جمله سر اسحاق نیوتن بررسی شده است. نیوتن علاوه‌برآنکه با قوانین حرکتش علم فیزیک را دگرگون کرد، مدت‌ها به‌عنوان استاد ضرابخانه‌ی سلطنتی با تورم دست‌وپنجه نرم کرد. اما دانشمندان امروزی به‌طرز شگفت‌انگیزی سر این موضوع با یکدیگر اختلاف نظر دارند.

اگر تاریخ را ملاک قرار دهیم، دوره‌های پر تورم می‌تواند به آشفتگی جوامع بی‌انجامد. این هفته بازارهای مالی با نگرانی چشم‌به‌راه اعلام نرخ تورم کانادا خواهند بود تا ببینند به چه اندازه به نرخ ۶.۲ درصدی ایالات متحده نزدیک است. اما حتی اگر افزایش قیمت‌ها تا پایان امسال تنها به پنج درصد برسد، یعنی همان عددی که خود مکلم در کنفرانس خبری سیاست‌های پولی در ماه اکتبر آن را مطرح کرد، تغییرات قیمت در چنین سطوحی می‌تواند آثار منفی فزاینده‌ای بر زندگی کانادایی‌ها داشته باشد؛ آثاری مانند: درد و رنج ناشی از کاهش قدرت خرید، زمینه‌سازی برای تعارضات کارمند و کارفرما در شرایطی که کارمندان در تلاش برای بازگرداندن قدرت خرید خود هستند، اختلال احتمالی در بازار روبه‌رشد مسکن کانادا و تغییر در برنامه‌ریزی سالمندان برای مدیریت دخل‌وخرج در دوران طولانی بازنشستگی‌.

همان‌طور که مخالفان جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، از نرخ تورم به‌عنوان بهانه‌ای برای حمله به سیاست‌های دولت استفاده می‌کنند، برخی از چهره‌های منتقد کانادایی هم می‌گویند که نرخ افزایشی تورم پیامدهایی منفی برای لیبرال‌های حاکم بر کانادا خواهد داشت. البته این بستگی به آن دارد که نرخ تورم فعلی را خوب بدانید یا بد، اینکه دلیل آن چه بوده، چه راهکارهایی می‌تواند برای آن وجود داشته باشد و اینکه این تورم تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. کانادایی‌هایی که به اقتصاد به چشم چارچوبی دقیق با قوانین واضح و نتایج قطعی نگاه می‌کنند، ممکن است با پی بردن به این واقعیت که تمام این موارد مورد مناقشه هستند، متعجب شوند.

هفته‌ی گذشته جان شوارتز (Jon Schwarz)، تفسیرگری که در اینترسپت (The Intercept) می‌نویسد، استدلالی اقتصادی را ارائه کرده بود، در باب اینکه چرا تورم پدیده‌ای مفید است و می‌تواند به‌عنوان سازوکاری طبیعی برای ترمیم اقتصادهای نابه‌سامان مطرح شود. تیتر مقاله‌ی شوارتز از این قرار بود: «تورم برای یک درصد [مردم] بد است، اما تقریبا به همه‌ی افراد دیگر [جامعه] کمک می‌کند.» خلاصه‌ی این استدلال آن است که برای افرادی که وام‌های کلان گرفته‌اند، تورم ارزش دلاری آن‌ها را کم‌تر می‌کند. با افزایش مبلغ دستمزدها و قیمت‌ها، وام‌ها را می‌توان با دلارهای مشمول تورم پرداخت کرد. تاثیر این امر برای وام‌دهندگان و کسانی که مقادیر انبوهی پول نقد دارند، برعکس است.

درست است که کسانی که برای دوران بازنشستگی‌شان پول پس‌انداز می‌کنند ممکن است دید متفاوتی به موضوع داشته باشند؛ به‌ویژه زمانی که متولدین اواسط دهه‌ی ۱۹۴۰ تا اواسط ۱۹۶۰ از بازار کار خارج می‌شوند. حتی پیش از آخرین نوبت محرک‌های مالی همه‌گیری کرونا، کسانی که به بازنشستگی طولانی فکر می‌کردند از میزان پایین پس‌انداز خود گلایه داشتند. با وجود تورمی که از نرخ بهره بالاتر است، پس‌اندازکنندگان محتاط اکنون با وحشت نظاره‌گر این واقعیت هستند که قدرت خرید آینده‌یشان رو به نقصان گذاشته است.

این ناهمخوانی دخل‌وخرج تنها منحصر به پس‌اندازکننده‌ها نیست. هیلیارد مکبث (Hilliard MacBeth)، مشاور مالی ساکن ادمونتون و نویسنده‌ی کتاب «وقتی حباب می‌ترکد» (When the Bubble Bursts)، حتی پیش از اعلام نرخ شوکه‌کننده‌ی تورم ایالات متحده به این موضوع اشاره کرده بود که وام‌دهندگان، وام‌های مسکن را با نرخ بهره‌ای بسیار پایین‌تر از نرخ تورم به مشتریان واگذار کرده‌اند. مک‌بث در توییتی نوشت: «حتی نرخ سه درصدی در جهان ۵.4 درصدی (عدد شاخص قیمت مصرف کننده) معنا ندارد.» اما او خاطرنشان می‌کند که بستگی دارد انتظار داشته باشید تورمی طولانی‌مدت در راه باشد یا آنکه همان‌طور که بانک‌های مرکزی تا مدت‌ها بر آن اصرار داشتند، این پدیده‌ کوتاه‌مدت و «گذرا» باشد که از مسائل مرتبط با همه‌گیری کووید 19 ناشی شده است.

مایکل دوروکس (Michael Devereux)، استاد اقتصاد دانشگاه بریتیش کلمبیا، باور دارد که عوامل یک‌باره، مانند بحران حمل‌ونقل، دلایل اصلی رشد قیمت‌ها هستند. اما او هم مانند دیگران مطمئن نیست که اثر تورمی در شرایطی که کانادایی‌ها به وجود تورم عادت کرده باشند، از بین برود. مردم ممکن است دائما دستمزد بیشتری طلب کنند و خواهان قیمت‌های بالاتری برای کسب‌وکارشان باشند، چراکه تلاش می‌کنند پابه‌پای تورم پیش بروند.

یکی دیگر از عوامل دخیل در نرخ تورم بالا، که به بحث‌های داغ اقتصاددانان دامن زده است، سیل تزریق پول‌های تازه‌چاپ‌شده به اقتصاد است که به‌دست خود بانک‌ها انجام شده است. جالب است که نمودار ساده‌ای که این رابطه را در تفسیری از فایننشال پست (Financial Post) به قلم هربرت گروبل (Herbert Grubel)، استاد اقتصاد دانشگاه سیمون فریزر (Simon Fraser University) به تصویر می‌کشید با پاسخی از ترور تومب (Trevor Tombe) از دانشگاه کلگری (Calgary) روبه‌رو شد؛ با نموداری که دقیقا عکس این رابطه را نشان می‌دهد یا حتی نشان‌دهنده‌ی هیچ رابطه‌ای بین این دو نیست!

درآن‌سو کتابخانه‌ی پارلمان کانادا در تحلیلی کوتاه و مفید، خاطرنشان کرده است که پیچیدگی وضعیت کانادا در میلیاردها دلاری نهفته است که به‌واسطه‌ی رونق بازار مسکن ایجاد شده است. این گزارش که در ماه مه منتشر شد، عنوان کرد که: «در اقتصاد، بخش عمده‌ی پول به‌دست بانک‌های تجاری و زمانی ایجاد می‌شود که وام‌های جدید، مانند وام مسکن، به مشتریان اعطا می‌کنند.» ازآنجاکه وام‌های رهنی همراه با افزایش ارزش املاک و مستغلات افزایش می‌یابند، تاثیرشان بسیار بیشتر از خرید اوراق قرضه‌ی بانک مرکزی است.

این فرض که تورم از تزریق بالای پول به بازار و صرف شدن‌اش برای خرید مقدار محدودی از کالاها به وجود می‌آید و قیمت آن کالاها را بالا می‌برد، می‌تواند از دید شهودی درست به‌نظر بیاید، اما همان‌طور که بانک‌های مرکزی دائما به ما گوشزد می‌کنند، پارامترهای اقتصادی ثابت نیستند. آن‌ها می‌گویند که برای بهره‌گیری از ظرفیت مازاد، که به قوی‌تر و مولدتر شدن اقتصاد می‌انجامد، همچنان به مقداری محرک اضافی نیاز است.

در بحث تلاش برای پی بردن به مفهوم تورم، مانند تلاش برای درک هر سیستم پیچیده‌ای، مشکل اصلی این است که ذهن انسان، دانای کل نیست و نمی‌تواند تمام اجزای اقتصاد را درک کند. در چنین سیستمی که اجزایش کاملا به هم وابسته‌اند، منحصر دانستن دلیل اتفاقات به تنها یک عامل یا راهکاری ساده برای حل مشکل، شاید برداشت درستی نباشد.

در ابتدای هفته‌ی گذشته، این گفته‌ی مکلم به‌طور گسترده نقل شد که تورم کانادا «گذرا است ولی کوتاه‌مدت نیست.» البته اگر این‌گونه به قضیه نگاه کنیم، تمام تورم‌ها گذرا هستند؛ چراکه برای مدتی می‌آیند و درنهایت زمانی، شاید ماه‌ها یا سال‌ها بعد، ناپدید می‌شوند. اما موردی که ظاهرا بسیاری از اقتصاددانان روی آن توافق نظر دارند این است که بانک‌های مرکزی باید در کوتاه‌مدت شروع به افزایش دادن نرخ بهره کنند؛ احتمالا زودتر از آنچه که همین چند ماه پیش برایش برنامه‌ریزی کرده بودند.

هر اندازه هم که این موضوع برای آن‌هایی که دیدگاه غالب سال گذشته مبنی‌براینکه نرخ تورم و بهره پایین باقی خواهد ماند را باور داشتند، آزاردهنده باشد، باید دانست که افزایش نرخ بهره راهکاری فوری نخواهد بود. مطالعات حاکی از آن است که چیرگی کامل بر تورم با این اقدامات ممکن است دو سالی زمان ببرد.

منبع: cbc

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا